• خطبه ها
  • تشويق به عمل صالح
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

تشويق به عمل صالح

 (63) (و من خطبة له (عليه ‏السلام)) فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَكُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْكُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ‏

« 153»

فَقَدْ أَظَلَّكُمْ وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى وَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ وَ إِنَّ غَايَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِيرَةٌ بِقَصْرِ الْمُدَّةِ وَ إِنَّ غَائِباً يَحْدُوهُ الْجَدِيدَانِ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَحَرِيٌّ بِسُرْعَةِ الْأَوْبَةِ وَ إِنَّ قَادِماً يَقْدَمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّةِ فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا تُحْرِزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا وَ يُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا حَتَّى تَهْجُمَ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى شِقْوَةٍ نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا كَآبَةٌ.


ص153

از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه مردم را بخدا پرستى و نكوكردارى در دنيا و آماده بودن براى سفر آخرت امر مى‏فرمايد):  ص154 (1) پس (از سپاس و ستايش خداوند متعال و درود بر رسول اكرم) اى بندگان خدا از معصيت خدا بپرهيزيد (معصيت ننمائيد و از عذاب بترسيد) و بسبب كردار خود بر مرگهايتان پيش دستى كنيد (در زندگى نيكو كردار باشيد تا پس از مرگ ايمن گرديد) و بخريد چيزى (اعمال صالحه) را كه براى شما باقى مى ‏ماند به چيزى كه از كفتان مى ‏رود (آخرت را دريابيد كه هميشه باقى است، و از شهوات دنيا چشم پوشيد كه بزودى فانى گردد) (2) و (براى سفر آخرت) آماده باشيد كه براى كوچاندن شما سعى و شتاب دارند، و براى مرگ مستعدّ باشيد كه بر شما سايه افكنده است (نزديك شده و علامات و آثارش هويدا است) (3) و (مانند) گروهى باشيد كه چون بانگ بر ايشان زده آگاه (و بيدار) شدند (نه مانند كسانيكه در خواب غفلت ماندند تا آنگاه كه به چنگال مرگ گرفتار گرديدند) و دانستند كه دنيا جاى (اقامت) ايشان نيست، پس (آنرا بآخرت) تبديل نمودند، زيرا خداوند سبحان شما را بى‏جهت نيافريده و مهمل و بيكار رها نكرده است (چنانكه در قرآن كريم س 23 ى 115 فرموده: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ يعنى آيا گمان كرديد كه شما را بى‏جهت آفريديم و پنداشتيد كه بسوى ما باز گشت نخواهيد نمود) (4) و ميان هيچكس از شما و بهشت يا دوزخ فاصله‏اى نيست مگر مرگ كه او را در يابد (زيرا پس از مرگ باب عمل و توبه و بازگشت بسته شود، پس هر كه مرد اگر در دنيا اطاعت و پيروى كرده ببهشت رود، و اگر نافرمانى نموده در دوزخ گرفتار خواهد بود) (5) و مدّت زندگى (در دنيا) كه يك لحظه آنرا كم گرداند، و ساعت (مرگ) آنرا از بين ببرد به كوتاهى سزاوار است (زندگانى در دنيا را كه بزودى منقضى شود بايد كوتاه دانست و از كار آخرت باز نماند) (6) و غايبى كه (از وطن اصلى خود آخرت دور گشته و) نو آيندگان يعنى شب و روز او را (بمنزل حقيقى) مي راند سزاوار است كه بزودى (به وطنش) بازگشت نمايد (بايد در فكر بازگشتن بوطن اصلى خود بوده در اين مسافرت دنيا براى آسايش آنجا ربح و سودى بدست آرد) (7) و كسي كه با سعادت و نيكبختى يا شقاوت و بدبختى (به وطنش) مى‏آيد، نيكوترين توشه را نيازمند است، (8) پس در دنيا از دنيا توشه برداريد از آنچه خود را فردا (ى قيامت از عذاب الهى) برهانيد، (9) و (بهترين توشه براى آخرت آنست كه) بنده از عذاب پروردگارش بپرهيزد، باينكه خود را پند دهد (و گفتار و كردار نيك را شعار خود قرار دهد) و به توبه و بازگشت پيشى گيرد (پيش از رسيدن مرگ از گناهان توبه نمايد) و بر شهوتش (خواهش هاى نفسش) مسلّط شود، زيرا مرگ او از او پنهان است (معلوم نيست چه وقت عمرش بسر مى ‏رسد) و آرزويش او را فريب مى‏دهد (از كار آخرت باز مى ‏دارد)

 ص155

و شيطان با او همراه است، معصيت و نافرمانى (خدا و رسول) را براى او مى ‏آرايد تا بر آن سوار شود (مرتكب گردد) و او را به توبه نمودن اميدوار مى ‏نمايد كه آنرا بتأخير اندازد تا اينكه ناگاه مرگ او را دريابد در حالتى كه از آن بسيار غافل مى ‏باشد، (10) پس حسرت و اندوه بر آن غافلى باد كه عمرش (در قيامت) بر او حجّت و دليل باشد (باينكه چرا در دنيا كه همه جور وسيله برايت مهيّا بود سعادتمند نگشتى) و ايّام زندگانيش او را به بدبختى رساند (بر اثر نافرمانى در دنيا بعذاب ابدى گرفتار گردد) (11) از خداوند سبحان در خواست مى ‏نماييم كه ما و شما را در رديف كسانى قرار دهد كه هيچ نعمتى او را ياغى و سركش ننمايد (هر چند نعمت يابد تواضع و فروتنيش بيشتر گردد) و هيچ فائده و غرضى (از اغراض باطله مانند رئاء و خود نمائى) او را از عبادت و بندگى پروردگار باز ندارد، و (كارى كند كه) بعد از مرگ پشيمانى و اندوه او را در نيابد.